دهی است از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهرکرد واقع در 12هزارگزی باختر شهرکرد با 447 تن جمعیت. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی است از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهرکرد واقع در 12هزارگزی باختر شهرکرد با 447 تن جمعیت. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی است از دهستان آشتیان بخش طرخوران شهرستان اراک واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری طرخوران با 337 تن سکنه آب آن از قنات و راه آن مالرو است. از سکنه عده ای برای کارگری به تهران می روند. مزارع خان بلاغی و قره قاش جزء موسی آباد است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان آشتیان بخش طرخوران شهرستان اراک واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری طرخوران با 337 تن سکنه آب آن از قنات و راه آن مالرو است. از سکنه عده ای برای کارگری به تهران می روند. مزارع خان بلاغی و قره قاش جزء موسی آباد است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس که در شش هزارگزی باختر طبس واقع شده است، جلگه و گرمسیر و دارای چهل تن سکنه است، بوسیلۀ قنات آبیاری میشود و محصول عمده آن غلات و پنبه است، راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس که در شش هزارگزی باختر طبس واقع شده است، جلگه و گرمسیر و دارای چهل تن سکنه است، بوسیلۀ قنات آبیاری میشود و محصول عمده آن غلات و پنبه است، راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان سلگی شهرستان نهاوند، واقع در 25 هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند و جنوب رود خانه گاماسیاب، ناحیه ای است واقع در جلگه، سردسیر و دارای 250 تن سکنه، شیعه، لری و فارسی زبانند، آب آن از چشمه و رودخانه مشروب میشود، محصولات آنجا غلات و توتون است و اهالی به کشاورزی گذران میکنند، راه آن مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان سلگی شهرستان نهاوند، واقع در 25 هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند و جنوب رود خانه گاماسیاب، ناحیه ای است واقع در جلگه، سردسیر و دارای 250 تن سکنه، شیعه، لری و فارسی زبانند، آب آن از چشمه و رودخانه مشروب میشود، محصولات آنجا غلات و توتون است و اهالی به کشاورزی گذران میکنند، راه آن مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم. 2هزارگزی باختر بم، کنار شوسۀ بم به کرمان. جلگه. سردسیر. دارای 142 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، خرما، پنبه. شغل اهالی زراعت. راه فرعی دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم. 2هزارگزی باختر بم، کنار شوسۀ بم به کرمان. جلگه. سردسیر. دارای 142 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، خرما، پنبه. شغل اهالی زراعت. راه فرعی دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از بخش بوئین زهرا شهرستان قزوین، 153 تن سکنه دارد، محصول آن غلات، چغندر قند و نخود است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) دهی است از بخش نوبران شهرستان ساوه، 227 تن سکنه دارد و محصول آن غلات و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از بخش بوئین زهرا شهرستان قزوین، 153 تن سکنه دارد، محصول آن غلات، چغندر قند و نخود است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) دهی است از بخش نوبران شهرستان ساوه، 227 تن سکنه دارد و محصول آن غلات و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
ماه آباد که ذکر آن در ویس و رامین بسیار آمده است ماه دینار است یعنی نهاوند، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چو شهرو، ماه رخ زان ماه آباد چو آذربایگانی سرو آزاد کنون کاین ماه را ایزد به من داد نخواهم کو بود در ماه آباد، (ویس و رامین)، مدار او را به بوم ماه آباد سوی مروش گسی کن با دل شاد، (ویس و رامین)، و رجوع به ماه شود
ماه آباد که ذکر آن در ویس و رامین بسیار آمده است ماه دینار است یعنی نهاوند، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چو شهرو، ماه رخ زان ماه آباد چو آذربایگانی سرو آزاد کنون کاین ماه را ایزد به من داد نخواهم کو بود در ماه آباد، (ویس و رامین)، مدار او را به بوم ماه آباد سوی مروش گسی کن با دل شاد، (ویس و رامین)، و رجوع به ماه شود
دهی است از دهستان شهر نو بالا ولایت باخرز طیبات شهرستان مشهد در 90هزارگزی شمال غربی طیبات، در دامنۀ معتدل واقع و دارای 235 تن سکنه است. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شهر نو بالا ولایت باخرز طیبات شهرستان مشهد در 90هزارگزی شمال غربی طیبات، در دامنۀ معتدل واقع و دارای 235 تن سکنه است. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی بوده است از بخش شمیران در 12کیلومتری تجریش در سر راه تهران به دماوند که اکنون سکنه ای ندارد. در سالهای اخیر قنات آن به وسیلۀ سفارت آمریکا خریداری شده و با لوله ای آب آن را به سفارت خانه آمریکا می برند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی بوده است از بخش شمیران در 12کیلومتری تجریش در سر راه تهران به دماوند که اکنون سکنه ای ندارد. در سالهای اخیر قنات آن به وسیلۀ سفارت آمریکا خریداری شده و با لوله ای آب آن را به سفارت خانه آمریکا می برند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان، در12هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 13هزارگزی شمال شوسۀ رفسنجان به یزد با 270 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان، در12هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 13هزارگزی شمال شوسۀ رفسنجان به یزد با 270 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان کذاب بخش خضرآباد شهرستان یزد که در2هزارگزی باختر خضرآباد و 8هزارگزی راه نوشان واقع شده است، کوهستانی و معتدل و مالاریاخیز است، تعداد سکنۀ آن 277 تن و آبش از قنات و محصولش غلات و شغل اهالی آن زراعت و صنایع دستی مردم آن کرباس بافی است، راههای فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10) ده مخروبه ای است از بخش حومه شهرستان نایین، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی است از دهستان کذاب بخش خضرآباد شهرستان یزد که در2هزارگزی باختر خضرآباد و 8هزارگزی راه نوشان واقع شده است، کوهستانی و معتدل و مالاریاخیز است، تعداد سکنۀ آن 277 تن و آبش از قنات و محصولش غلات و شغل اهالی آن زراعت و صنایع دستی مردم آن کرباس بافی است، راههای فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10) ده مخروبه ای است از بخش حومه شهرستان نایین، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
قصبه ای است در ایالت میرات از ایالات شمال غربی هند، در 45 هزارگزی از جنوب غربی میرات، در ملتقای خط دهلی با خط آهنی که از لاهور به اﷲآباد میرود و 7365 تن سکنه دارد، (قاموس الاعلام ترکی)
قصبه ای است در ایالت میرات از ایالات شمال غربی هند، در 45 هزارگزی از جنوب غربی میرات، در ملتقای خط دهلی با خط آهنی که از لاهور به اﷲآباد میرود و 7365 تن سکنه دارد، (قاموس الاعلام ترکی)
ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 6هزارگزی شمال باختری اردل و یکهزارگزی جادۀ کوهرنگ واقع است، سکنۀ آن 33 تن است، آب آنجا از چشمه تأمین میشود، محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 6هزارگزی شمال باختری اردل و یکهزارگزی جادۀ کوهرنگ واقع است، سکنۀ آن 33 تن است، آب آنجا از چشمه تأمین میشود، محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان سبزواران، بخش مرکزی شهرستان جیرفت. دارای 245 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و برنج است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان سبزواران، بخش مرکزی شهرستان جیرفت. دارای 245 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و برنج است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد، دارای 125 تن سکنه، آب آن از رود خانه بادین آباد، محصول آن غلات، توتون و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی آن جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج، دارای 124 تن سکنه، آب آن از رود خانه قره سو و سراب روانسر، محصول آن غلات، حبوبات، صیفی، لبنیات و چغندرقند است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد، دارای 125 تن سکنه، آب آن از رود خانه بادین آباد، محصول آن غلات، توتون و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی آن جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج، دارای 124 تن سکنه، آب آن از رود خانه قره سو و سراب روانسر، محصول آن غلات، حبوبات، صیفی، لبنیات و چغندرقند است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
ظاهراً محله ای بوده است به غزنین گویا طرب آباد دهلی به تقلید از آن به این نام خوانده شده است، رجوع به سفرنامۀ ابن بطوطه حاشیۀ ص 432 و تاریخ بیهقی چ فیاض حاشیۀ ص 7 شود: و همه فقها و اعیان و عامه آنجا رفتند به تهنیت وفوج فوج مطربان شهر و بوقیان شادی آباد به جمله با سازها به خدمت آنجا آمدند، (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 7) موضعی است در تبریز و مولد قطران شاعر معروف قرن پنجم هجری است: خدمت تو هم بشهر اندر کنم بر جای غم گرچه ایزد جان من در شادی آباد آفرید، قطران، (از تاریخ ادبیات در ایران، تألیف صفا ج 2 ص 421)
ظاهراً محله ای بوده است به غزنین گویا طرب آباد دهلی به تقلید از آن به این نام خوانده شده است، رجوع به سفرنامۀ ابن بطوطه حاشیۀ ص 432 و تاریخ بیهقی چ فیاض حاشیۀ ص 7 شود: و همه فقها و اعیان و عامه آنجا رفتند به تهنیت وفوج فوج مطربان شهر و بوقیان شادی آباد به جمله با سازها به خدمت آنجا آمدند، (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 7) موضعی است در تبریز و مولد قطران شاعر معروف قرن پنجم هجری است: خدمت تو هم بشهر اندر کنم بر جای غم گرچه ایزد جان من در شادی آباد آفرید، قطران، (از تاریخ ادبیات در ایران، تألیف صفا ج 2 ص 421)
نام عده کثیر از قراء و از جمله، قریۀ مرکز بلوک میانولایت ولایت مشهد در خراسان، قریه ای از توابع سمنان که دارای معدن نفت است، قریه ای بجنوب غربی شاهرود، قریه ای کنار راه زاهدان به بیرجند میان بژده و شوکت آباد در 450368 گزی زاهدان، قریه ای کنار راه مشهد به کاریز میان سنگ بست و سعیدآباد در 42800 گزی مشهد، قریه ای کنار راه طهران بسمنان میان قشلاق و جعفرآباد در 114500 گزی طهران، قریه ای کنار راه طهران به شمشک میان رودک و اوشان در 39000 گزی طهران، قریه ای است در خوار، قریه ای کنار راه سنندج بهمدان میان شکوه آباد و تازآباد در 101700 گزی سنندج، قریه ای کنار راه ملایر بهمدان میان ملایر و مهرآباد در 4000 گزی ملایر، قریه ای کنار راه همدان و کرمانشاهان میان بیل وری و رحیم آباد، در 541000 گزی طهران، قریه ای بچهار فرسنگی کرمانشاهان، (مجمل التواریخ گلستانه صص 165 - 166)، قریه ای کنار راه بروجرد و خرم آباد میان عریان و احمدآباد در 461600 گزی طهران، قریه ای بجنوب غربی عراق، قریه ای بمشرق کوه گیلویه، قریه ای کنار راه قم و اصفهان میان نی زار و دودهک در 201400 گزی طهران، قریه ای کنار راه اصفهان به خونسار میان ملک آباد و تیران در 38700 گزی اصفهان، قریه ای در ولایت اصفهان در بلوک برخوار که خربزۀ آن بخوبی مشهور است، قریه ای کنار راه آباده و شیراز میان خانه درویش و امیرآباددر 625700 گزی طهران، قریه ای به هفت فرسنگی مشرقی ده رم، (فارس نامه)، قریه ای به یک فرسنگ و نیمی شمال شرقی فتح آباد، (فارس نامه)، قریه ای در دوفرسنگی جنوب غربی اسپاس، (فارس نامه)، قریه ای به شمال شرقی طارم، (فارس نامه)، قریه ای به سه فرسنگی غربی نیریز، (فارس نامه)، قریه ای به یک فرسنگ و نیمی شمال شرقی تل ّ بیضا، (فارس نامه)، قریه ای در دو فرسنگی شمال شرقی جهرم، (فارس نامه)، قریه ای میان کرمان و بندر عباس، قریه ای بمشرق فارس، قریه ای بشمال مزایجان نزدیک محمدآباد، قریه ای کنار راه سیرجان و بندرعباس میان نیزار و گهگان در 1339600 گزی طهران، ناحیه ای از نواحی آمل، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 113)، ناحیه ای از نواحی استرآباد و قنات بازید، که نصف آنرا، در سنۀ 1155 هجری قمری میرزا محمدباقر نامی وقف مسجد محلۀ دباغان استرآباد کرده است، در آنجاست، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 40 ع و ص 75)، ناحیه ای از نواحی کولباد که در دو میلی شمال ’اسپ و نیزه’ است، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 65)، ناحیه ای از نواحی کتول، در استرآباد، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 128)، یکی از قراء شاه کوه استرآباد، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 126)
نام عده کثیر از قراء و از جمله، قریۀ مرکز بلوک میانولایت ولایت مشهد در خراسان، قریه ای از توابع سمنان که دارای معدن نفت است، قریه ای بجنوب غربی شاهرود، قریه ای کنار راه زاهدان به بیرجند میان بژده و شوکت آباد در 450368 گزی زاهدان، قریه ای کنار راه مشهد به کاریز میان سنگ بست و سعیدآباد در 42800 گزی مشهد، قریه ای کنار راه طهران بسمنان میان قشلاق و جعفرآباد در 114500 گزی طهران، قریه ای کنار راه طهران به شمشک میان رودک و اوشان در 39000 گزی طهران، قریه ای است در خوار، قریه ای کنار راه سنندج بهمدان میان شکوه آباد و تازآباد در 101700 گزی سنندج، قریه ای کنار راه ملایر بهمدان میان ملایر و مهرآباد در 4000 گزی ملایر، قریه ای کنار راه همدان و کرمانشاهان میان بیل وری و رحیم آباد، در 541000 گزی طهران، قریه ای بچهار فرسنگی کرمانشاهان، (مجمل التواریخ گلستانه صص 165 - 166)، قریه ای کنار راه بروجرد و خرم آباد میان عریان و احمدآباد در 461600 گزی طهران، قریه ای بجنوب غربی عراق، قریه ای بمشرق کوه گیلویه، قریه ای کنار راه قم و اصفهان میان نی زار و دودهک در 201400 گزی طهران، قریه ای کنار راه اصفهان به خونسار میان ملک آباد و تیران در 38700 گزی اصفهان، قریه ای در ولایت اصفهان در بلوک برخوار که خربزۀ آن بخوبی مشهور است، قریه ای کنار راه آباده و شیراز میان خانه درویش و امیرآباددر 625700 گزی طهران، قریه ای به هفت فرسنگی مشرقی ده رم، (فارس نامه)، قریه ای به یک فرسنگ و نیمی شمال شرقی فتح آباد، (فارس نامه)، قریه ای در دوفرسنگی جنوب غربی اسپاس، (فارس نامه)، قریه ای به شمال شرقی طارم، (فارس نامه)، قریه ای به سه فرسنگی غربی نیریز، (فارس نامه)، قریه ای به یک فرسنگ و نیمی شمال شرقی تل ّ بیضا، (فارس نامه)، قریه ای در دو فرسنگی شمال شرقی جهرم، (فارس نامه)، قریه ای میان کرمان و بندر عباس، قریه ای بمشرق فارس، قریه ای بشمال مزایجان نزدیک محمدآباد، قریه ای کنار راه سیرجان و بندرعباس میان نیزار و گهگان در 1339600 گزی طهران، ناحیه ای از نواحی آمل، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 113)، ناحیه ای از نواحی استرآباد و قنات بازید، که نصف آنرا، در سنۀ 1155 هجری قمری میرزا محمدباقر نامی وقف مسجد محلۀ دباغان استرآباد کرده است، در آنجاست، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 40 ع و ص 75)، ناحیه ای از نواحی کولباد که در دو میلی شمال ’اسپ و نیزه’ است، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 65)، ناحیه ای از نواحی کتول، در استرآباد، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 128)، یکی از قراء شاه کوه استرآباد، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 126)
دهی است کوچک از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهر کرد، واقع در 26 هزارگزی باختر بروجن و متصل براه عمومی، سکنۀ آنجا 74 تن، مذهب آنها شیعه و زبانشان فارسی است، آب آنجا از چشمه و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن جا مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است کوچک از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهر کرد، واقع در 26 هزارگزی باختر بروجن و متصل براه عمومی، سکنۀ آنجا 74 تن، مذهب آنها شیعه و زبانشان فارسی است، آب آنجا از چشمه و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن جا مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان میانکوه بخش مهریز شهرستان یزد که در 18 هزارگزی باختر مهریز و22 هزارگزی راه شوسۀ یزد به انار واقع است، ناحیه ایست کوهستانی با آب و هوای معتدل و 485 تن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و صیفی و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی وراهش فرعی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان میانکوه بخش مهریز شهرستان یزد که در 18 هزارگزی باختر مهریز و22 هزارگزی راه شوسۀ یزد به انار واقع است، ناحیه ایست کوهستانی با آب و هوای معتدل و 485 تن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و صیفی و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی وراهش فرعی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
نام آبادیی است در شرق شهر کرمان در بن درسرآسیاب، و به بن دربالی آباد نیز معروف است، صاحب تاریخ کرمان (وزیری) گوید: بعلیاباد را این زمان باغ سرآسیاب گویند، (ص 86)، ظاهراً این آبادی منسوب است به ابوعلی بن الیاس حاکم کرمان که از جانب سامانیان بر این نواحی حکومت داشته است و به باعلی آباد تغییر صورت یافته و بعلی آباد شده و امروز مردم بالی آباد گویند، و رجوع به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی ص 61 و 86 و 93 و 180 و 463 و فهرست تاریخ سلاجقۀ کرمان و مواهب الهی ص 120 شود، جمعی برهمن بمعنی وزیر در لغت هندی، (کلیله و دمنه)
نام آبادیی است در شرق شهر کرمان در بن درسرآسیاب، و به بن دربالی آباد نیز معروف است، صاحب تاریخ کرمان (وزیری) گوید: بعلیاباد را این زمان باغ سرآسیاب گویند، (ص 86)، ظاهراً این آبادی منسوب است به ابوعلی بن الیاس حاکم کرمان که از جانب سامانیان بر این نواحی حکومت داشته است و به باعلی آباد تغییر صورت یافته و بعلی آباد شده و امروز مردم بالی آباد گویند، و رجوع به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی ص 61 و 86 و 93 و 180 و 463 و فهرست تاریخ سلاجقۀ کرمان و مواهب الهی ص 120 شود، جمعی برهمن بمعنی وزیر در لغت هندی، (کلیله و دمنه)